پست اول بیشتر از اینکه خواندنی باشد، به درد یه روزنامه با تیراژ بالا می خورد که آخرش معلوم نیست چی رو خوب پاک می کنه.شایدم اگه به آشنا تو بی بی سی می گفتم چاپ می شد و صبا را چه دیدی،شاید برنامه تلویزیونی ازش تهیه می شد و به فاصله یه بیلاخ خم شده روی کنترل از برنامه مهران مدیری قرار بگیره و مهمون خونه های بی نان بشه.البته منظورم از آشنا، پارتی بازی نیست خدای نخواسته، منظورم کسی است که به بی بی سی بگوید من هم بیطرف هستم.توجیه آخر اینکه بار اولم بود و تلاشمو بیشتر می کنم.
چند چیز:
مردم ترکیه متاسفانه خیلی نژادپرست توشون زیاده.
تونس کمی به آینده جهان امیدوارم کرده.منتظرم.
خوردن گوشت کمتر آتش جهنم را حلال نمی کند.
فکر کنم زیاد زیادی خوشحالم.
می مونه اين بيان كه ديگر هيچ چيزي براي بيان كردن وجود ندارد، هيچ چيزي كه با آن بتوان بيان كرد، هيچ چيزي كه از آن بتوان بيان كرد، هيچ قدرتي براي بيان كردن، هيچ ميلي به بيان كردن، همراه با اجبار به بيان كردن.(بکت)
پی اس:راننده ی در تصویر مرامش در حد رفقای شرکت واحده.
2 comments:
چند چيز
مردم تركيه و كردستان و ايران و عربستان و آذربايجان و ارمنستان متاسفانه خيلي نژادپرست توشون زياده
والا به آينده كه اميد ندارم خيلي ولي مطمئنا اگر الان تونس بودم تاريخي ترين لحظات زندگيم رو داشتم تجربه مي كردم
خوردن گوشت كمتر شايد آتش جهنم رو حلال نكند ولي آتش جيب آدم را نيز حرام منمي كند
زياد خوشحال بودن خودش يه جور افسردگي غريبي داره، مواظب خودت باش
واقعا بكت اينو راست مي گه
بابک من هر چیزی که به ناامیدی تبدیل بشه اسمش رو میذارم امید.
منظورم از خوشحالی کنایه آمیز بود.هیچ دلیلی برای خوشحالی و آسودگی نمی بینم.با این حال هرجقدر داغون ولی فکر می کنم زیادی خوشحالیم حتی ما.
روزی با هم به تونس می رویم
Post a Comment